در سعیام. و برای سامانِ خانهای که هیچ خیالی برای زیستن درش ندارم، زور میزنم. رنگ در و دیوار را جابجا میکنم، همه چیز کند پیش میرود، من از پس همهی این ساختنهای تدریجی صیقل میخورم. هنوز آن خانه دلخواهم نشده است. شاید هیچوقت نشود، این کارها ذوق و دلخوش میخواهد. ورقزدن کاغذدیواریها و رنگ پارکت آدم را ذله میکند، آنقدر که از خودم سوال پرسیدهام، آنقدر که به خودم نظرم را گفتهام... پلهها را یکی یکی میسابم، پایین میروم و بالا میخزم، جارو میزنم. لایه لایه از گچ کم میشود. ایدههای پوسیده را کنار میزنم. همان بلایی که سر لباسهایم درآوردم، از شر طرحهای خیالی خلاص میشوم. گویی یک عمر گوشهی ذهنم دست مستأجری افتاده باشد، به هر حال حکم تخلیهاش را گرفتهام. هر چند خسته و بلاتکلیفم، وسعت سفید ذهنم را یکبار دیگر پاک میکنم. نشدهها را فراموش میکنم و اکنونم در سکوتی بیحد ادامه مییابد، شاید زندگی همین است. زندگی آدمهایی که دوست داشتند تکراری نباشند... اگه فردا بی من شروع شد (گوش کن) متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. بخوانید, ...ادامه مطلب
از من نپرسیدی کجام؟ کی می رسم خونه؟ اصلا برات مهم نبود، بدون تو ساعت دوازده شب پا روی سکوت تهران قدم می زنم یا جایی برای خواب ندارم. گیر تور هیچ فکری نیستی، من در اتاقی شش متری داخل مسافرخانه ای قدیمی، روی تختی تک نفره دراز می کشم. به تصویر لاله زار قدیم فکر می کنم، به کرکره های کشیده و خلوتی امشب. به چراغ ها و لوسترهای ریز و درشت اسیر شده و خاموش. به مسافرخانه ای فرسوده در دل خیابان لاله زار. به فشار خودکار بیک، وقتی می نویسد؛ دانشجو، مسافر، تنها، جایی برای بودن تو نیست. اینجا فقط یک نفرِ تنها می تواند دراز بکشد. همه ی یک نفر تنهاهای دنیا، تهران و یا لابد مسافرین غریب. دراز بکشند و شاهد پیچش صدای ارگاسم در اتاق های دیگر باشند. اتاق های دو تخته، یک شبه. ما خیلی جاگیر نیستیم. هر کجا گوشه ای، سوراخ سنبه ای باشد خودمان را جای می دهیم. با فکرهایمان گرم می گیریم و چشم که باز می کنیم می بینیم صبح شده است. کلید ها توی مارپیچ قفل ها می چرخند، صدای پای همه ی بی کس و کارهای گیر کرده در این شهر بلند می شود. جیر جیر صدای در دستشویی،کرکره ها و آواز مرد کهن سال توی حمام و سکوت من... من هنوز خوابم. , ...ادامه مطلب
عاشقی درد داردشبیه رویدن دندان عقلروزی هست و ماه ها نیستو سال ها زیر لایه ای از احساس پنهان استحتی روزی که هست دیگر عشق نیست و درد محض است.,جناب عشق بلند است,جناب عشق را درگه,جناب عشق عجب باغبان,کتاب جناب عشق,عالیجناب عشق,شکست عشقی جناب خان,شکست عشقی جناب خان در برنامه خندوانه,شکست عشقی جناب خان خندوانه,جناب عشق,دانلود کتاب جناب عشق ...ادامه مطلب